مساله متعه یا ازدواج موقت، از جمله مسائلی است که اختلاف بین شیعه و سنی در مورد آن بوده است. در این مقاله به بررسی ازدواج موقت در منابع اهلسنت میپردازیم. در این بررسی مشخص میشود ایرادات و شبهات وارد شده بر شیعه در این زمینه، بیاساس و بیپایه است.
همگی علمای مذاهب در این نکته اتفاق دارند که "متعه ازدواجی است که در آن مرد و زن مدت زمانی را برای عقد معین میکنند و پس از گذشتن مدت، خود به خود محرمیت از بین رفته و احتیاجی به طلاق ندارد". در اینکه متعه مدت زمانی در ایام حیات رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مشروع بوده است هیچ شکی نیست: ولا شک انه کان مشروعا فی ابتداء الاسلام؛ هیچ شکی در این نیست که متعه در ابتدای اسلام جایز بوده است. [ابنکثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، تفسیر ابنکثیر، ج۱، ص۴۸۶]
اختلاف اصلی در این است که آیا برای این حکم در زمان خود رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نسخی وارد شده است یا اینکه حکم به حرمت متعه بعد از وفات ایشان و توسط دیگران وضع شده است؟ مشهور بین اهلسنت نظر اول و اجماع شیعه بر نظر دوم است.
برای اثبات حلیت متعه - جدا از اجماعی که حتی اهلسنت نیز آن را در مورد سالهای اولیه اسلام نقل کردهاند- میتوان از قرآن کریم و روایات رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) استفاده نمود:
الف) دلیل قرآنی
فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أجُورَهُنَّ فَرِيضَةً [نساء/سوره۴، آیه۲۴]
در مورد اثبات نزول این آیه در مورد متعه میتوان به کلام مفسرین و صحابه استناد کرد.
ب) کلمات مفسرین
مفسرین شیعه و سنی در این نکته که نزول این آیه در مورد متعه بوده است، تقریبا اتفاق نظر دارند. و با اثبات این مطلب حلیت متعه ثابت شده و اثبات حرمت و یا نسخ آن به دلیل نیاز دارد:
۱- وقال الجمهور: المراد نکاح المتعة الذی کان فی صدر الاسلام؛ جمهور علما (مشهور علما) گفتهاند که مراد از این آیه متعه است که در صدر اسلام بوده است. [قرطبی، شمسالدین، تفسیر القرطبی، ج۵، ص۱۳۰]
۲- والی ذلک ذهبت الامامیة والآیة احد ادلتهم علی جواز المتعة وایدوا استدلالهم بها بانها فی حرف ابی فما استمعتم به منهن الی اجل مسمی وکذلک قرا ابنعباس وابن مسعود رضی الله تعالی عنهم والکلام فی ذلک شهیر ولا نزاع عندنا فی انها احلت ثم حرمت [آلوسی، شهابالدین، روح المعانی، ج۳، ص۷].
و شیعه به همین نظر میل دارند و این آیه یکی از ادله ایشان بر جواز متعه است؛ و استدلال خود را با این مطلب که این آیه در قرائت ابی و ابنعباس "الی اجل مسمی" بوده است تایید میکنند؛ و کلام در این مطلب مشهور است. ما نیز در این مطلبی بحثی نداریم که متعه در ابتدا حلال بود سپس حرام شد.
۳- وقد استدل بعموم هذه الآیة علی نکاح المتعة ولا شک انه کان مشروعا فی ابتداء الاسلام ثم نسخ بعد ذلک وقد ذهب الشافعی وطائفة من العلماء الی انه ابیح ثم نسخ ثم ابیح ثم نسخ مرتین وقال آخرون اکثر من ذلک وقال آخرون انما ابیح مرة ثم نسخ ولم یبح بعد ذلک وقد روی عن بن عباس وطائفة من الصحابة القول باباحتها للضرورة وهو روایة عن الامام احمد وکان بن عباس وابی بن کعب وسعید بن جبیر والسدی یقرؤون فما استمتعتم به منهن الی اجل مسمی فآتوهن اجورهن فریضةوقال مجاهد نزلت فی نکاح المتعة
و به این آیه برای اثبات نکاح متعه استدلال شده است؛ وشکی نیست که متعه در ابتدا جایز بوده است و سپس نسخ شده است؛ و شافعی همین نظر را دارد و عدهای چنین میگویند که در ابتدا جایز شد و سپس نسخ شد و دوباره مباح شد و دوباره نسخ شد؛ و عدهای دیگر بیشتر از این نیز گفتهاند. و عدهای نیز میگویند تنها یک بار جایز شده و بعد از آن حرام شده و دیگر جایز نشد. و مباح بودن آن به خاطر ضرورت، از ابنعباس و عدهای از صحابه نقل شده است. و این روایت از امام احمد است. و ابنعباس و ابیبن کعب و سعید بن جبیر و سدی آیه را چنین میخواندند: " الی اجل مسمی ..." و مجاهی نیز گفته است که در نکاح متعه نازل شده است. [آلوسی، شهابالدین، روح المعانی، ج۳، ص۷].
در این کتب [شوکانی، محمد بن علی، فتح القدیر، ج۱، ص۵۲۴ - طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۶، ص۵۸۸ - ابوحیان اندلسی، محمد بن یوسف، تفسیر أبیحیان، ج۳، ص۵۸۹ - سیوطی، جلالالدین، الدر المنثور، ج۲، ص۴۸۴ - ابنالجوزی، جمالالدین، نواسخ القرآن، ص۱۲۴ - ثعالبی، أبوزید، تفسیر الثعالبی، ج۲، ص۲۱۰ - رازی، فخرالدین، تفسیر الرازی، ج۱۰، ص۵۴] همین مطلب به بیانهای مختلف آمده است.
نهی عمر از متعه
ا ز اموری که دلالت بر حلیت متعه میکند، کلام عمر بن الخطاب است که گفت: دو متعه در زمان رسول خدا حلال بود. من از آن دو نهی میکنم و بر (انجام دادن) آن دو عقاب مینمایم.
اگر در زمینه متعه نسخی از جانب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) موجود بود، قطعا عمر به آن استهشاد میکرد، اما چنین نکرده است. بنابراین، روایت صراحت دارد در اینکه متعه در زمان رسول خدا حلال بوده است و تحریم آن نظر شخصی عمر است.
مدارک روایت
سرخسی در دو کتاب خود این روایت را از جمله روایاتی میداند که با سند صحیح از عمر نقل شده است:
وقد صحّ انّ عمر رضی اللّه عنه نهی الناس عن المتعة فقال: متعتان کانتا علی عهد رسول اللّه صلی اللّه علیه وسلم وانا انهی الناس عنهما؛ متعة النساء، ومتعة الحج.
با روایت صحیح از عمر نقل شده است که وی مردم را از متعه نهی کرد، پس گفت: دو متعه در زمان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حلال بود؛ متعه زنان و حج تمتع [سرخسی، محمد بن أحمد، المبسوط للسرخسی، ج۴، ص۲۷ - سرخسی، محمد بن أحمد، اصول السرخسی، ج۲، ص۶]
در همین زمینه روایتی از یحیی بن اکثم نقل شده است که جالب توجه است: یحیی بن اکثم به یکی ا ز شیوخ در بصره گفت در جواز متعه از چه کسی تبعیت میکنی؟ گفت از عمر. سوال کرد که چگونه و حال آنکه عمر از سختگیرترین مردمان در مورد متعه بود. گفت چون روایت صحیح میگوید که وی بالای منبر رفت و گفت خداوند و رسول وی متعه را حلال کردند و من آن را بر شما حرام میکنم و برای آن عقوبت؛ پس ما شهادتش را (در مورد حلیت آن از نظر خدا و رسولش) قبول کردیم اما حرام کردنش را (توسط عمر) قبول ننمودیم. [راغب الأصفهانی، حسین بن محمد، محاضرات الادباء، ج۲، ص۲۳۵]
روایات اهلسنت
در بسیاری روایات میبینیم که صحابه صراحتا میگویند که ایشان در زمان رسول خدا، ابوبکر و قسمتی از دوران خلافت عمر متعه میکرده وآن را جایز میدانستهاند: از جابر بن عبدالله انصاری شنیدم که میگفت: ما در زمان رسول خدا و ابوبکر در مقابل یک مشت خرما یا آرد متعه میکردیم. تا اینکه عمر در قضیه عمرو بن حریث از آن نهی کرد. [نیسابوری، مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، ج۲، ص۱۰۲۳، باب نکاح المتعة - حمیدی، ابن أبینصر، الجمع بین الصحیحین، ج۲، ص۳۹۸-۳۹۹ - بیهقی، أحمد بن حسین، سنن البیهقی الکبری، ج۷، ص۳۸۸ - أبوعوانة، یعقوب بن إسحاق، مسند ابیعوانة، ج۳، ص۳۳ - صنعانی، عبدالرزاق، مصنف عبدالرزاق، ج۷، ص۵۰۰ - بیهقی، أبوبکر، معرفة السنن والآثار، ج۱۰، ص۲۱۶ - ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، التمهید لابن عبدالبر، ج۱۰، ص۱۱۲ - عظیم آبادی، شرف الحق، عون المعبود، ج۱۰، ص۳۴۹]
شبیه همین روایت در مسند احمد [شیبانی، احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۲۲، ص۸۹ - شيبانی، احمد بن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۳، ص۳۲۵] و کتب دیگر ذکر شده است.
کلام امیرمومنان و ابنعباس
ابنجریر طبری و سیوطی در تفسیرشان از امیرمومنان علی (علیهالسّلام) نقل میکنند که فرمود: لولا انّ عمر رضی اللّه عنه نهی عن المتعة ما زنی الاّ شقی؛ اگر عمر از متعه نهی نمیکرد جز افراد بدبخت زنا نمیکردند (بلکه به متعه رو میآوردند) [طبری، ابنجریر، تفسیر الطبری، ج۸، ص۱۷۸ - سیوطی، جلالالدین، الدر المنثور، ج۲، ص۴۸۶، دار الفکر بیروت]
عبدالرزاق نیز شبیه همین مطلب را از امیرمومنان در المصنف [صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، ج۷، ص۵۰۰] نقل میکند. قرطبی نیز در تفسیرش [قرطبی، شمسالدین، تفسیر قرطبی، ج۵، ص۱۳۰، چاپ دار الشعب قاهره] شبیه همین مطلب را از ابنعباس نیز نقل میکند.
منبع: (تلخیصی از) دانشنامه حوزوی ویکی فقه: ازدواج موقت (منابع اهلسنت)
پایان پیام/